سیگنالهای مذاکراتی بیش از گذشته نمود مییابد. از «مذاکرات شرافتمندانه» وزیر خارجه کشورمان گرفته تا اخباری مبنی بر ارسال پیام از سوی تیم تشکیلدهنده دولت آتی آمریکا برای مذاکره. اما از سوی دیگر، فشار لابی اسرائیل در خارج از مرزها و برخی از گروههای داخلی که مثل همیشه معتقدند الان وقت مذاکره نیست، میتواند خیلی سریع فرصت بهوجودآمده برای مذاکره را ببندد.
کارت برنده در مذاکرات
کارت برنده در مذاکرات
به گزارش دیوان اقتصاد، بگذارید ببینیم گروههای داخلی اینبار چه امری را بهانه عدم مذاکره میکنند. این دوستان معتقدند پس از تحولات منطقه کارتهایی که بتوان در مذاکرات از آن بهره برد، محدود شده است. از این رو نتیجه مذاکرات برای ایران مثبت نخواهد بود. این طرز تلقی ابزار مذاکراتی تهران را در زمینههای غیراقتصادی جستوجو میکند و داده طرف مقابل به ما را رفع تحریم و از جنس اقتصادی میبیند. چنین نگاهی به مذاکرات از اساس اشتباه است و میتواند منجر به خطای استراتژیک برای دستگاه سیاست خارجه شود.
بزرگترین خسران این نگاه آن است که در صورت انجام توافق، طرف اصلی مقابل ما، هرچند اقدام به رفع تحریمها کند، چون از وضعیت تازه در آینده منتفع نمیشود، تمایلی به حفظ رفع تحریمها ندارد. ثانیا اصولا سازه تحریمی علیه ایران چنان پیچیده است که رفع آن را نمیتوان در یک سند بهگونهای نوشت که همه سازه فرو بریزد. بنابراین این نگاه که ما مثلا در مساله هستهای قدمی جلو میگذاریم و آنها هم در رفع تحریم، ابدا نمیتواند ما را به یک توافق پایدار، بلندمدت و جامع در حوزه رفع تحریمها برساند؛ بهگونهایکه روابط اقتصادی ما در نظام بینالملل مانند یک کشور عادی شود. پس چگونه باید مذاکره کرد؟ چگونه طرف اصلی را به توافق کشاند؟ ابزار مذاکراتی ما چیست؟
کارت برنده ما، ظرفیتهای اقتصادی است که طرف مقابل با تحریم، خود را از آن محروم کرده است. توافق ما با طرف مقابل بر اساس بدهبستان نیست، بلکه منفعت بالقوهای است که با قرار گرفتن ایران در زنجیره ارزش جهانی میتواند دو طرف را از آن بهرهمند کند. تمام صنایع زیربنایی ایران تشنه سرمایهگذاری است. از دید جمهوری اسلامی نیز هیچ گاه منعی برای ورود شرکتهای غربی و آمریکایی برای کار در این حوزهها نبوده است؛ همین امر ابزاری است برای مذاکره. با ورود مستقیم شرکتها دیگر حتی نیاز نیست ما درباره رفع تحریمها به مذاکره و چانهزنی بپردازیم. شرکتها خود برای انجام کار، نیاز به مشارکت بانکهای بینالمللی دارند و اینها خود متقاضی رفع تحریمهای ما خواهند شد. طرف مقابل را باید در راهی انداخت که انگیزه اقتصادی برای رفع تحریمها داشته باشد نه آنکه فکر کند، برای رفع تحریمها دارد امتیازی به طرف ایرانی میدهد. این خطمشی که رفع تحریم و برخاستن اقتصاد ایران منفعتی برای طرف مقابل است و نشان دادن این منفعت در قرارداد، باعث به ثمر رسیدن توافق و پایداری آن در بلندمدت میشود. سازه تحریم به هیچ روی در عمل از بین نمیرود، مگر آنکه در طول زمان طرف مقابل درک کند به نفع خودش هم هست که تحریم بازنگردد و این به جز انگیزه اقتصادی میسر نیست. اگر باز رویکرد گذشته پایه مذاکرات باشد، احتمالا توافق بسیار کوتاهمدت خواهد بود و نمیتواند هدف قرار گرفتن ایران در زنجیره ارزش جهانی را که ضرورت توسعه ایران است، محقق کند.
بدون تردید مذاکرات و اختلافات دو طرف بسی پیچیدهتر و ژرفتر از سطوری است که در اینجا پیریزی شد؛ اما نکته اینجاست که اولا دریابیم برگ برنده ما کجاست؟ ثانیا با چه رویکردی وارد مذاکرات شویم؟ و ثالثا چگونه توافق احتمالی را پایدار کنیم؟ همه این نکات نیز گرهخورده با مسائل اقتصادی و ظرفیتهای اقتصاد ایران است. باید اقتصاد ایران را دغدغه طرف مقابل کرد و با چنین رویکردی مذاکرات را با طرفهای تازه آغاز کرد. با تغییر دولت آمریکا، زبان مالی و اقتصادی حتی خریدار بیشتری نیز پیدا خواهد کرد.
منبع: دنیای اقتصاد
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
کانال تلگرام دیوان اقتصاد صفحه اینستاگرام دیوان اقتصاد