اختصاصی/ در قرن ۲۱، مردم با دبه به‌دنبال آب

بحران کم‌آبی در ایران و سوءمدیریت منابع

اختصاصی/ در قرن ۲۱، مردم با دبه به‌دنبال آب

ایران، سرزمینی با تمدنی چند هزار ساله که روزگاری نظام‌های پیشرفته‌ای چون قنات را برای بهره‌برداری پایدار از منابع آبی توسعه داده بود، اکنون در آستانه ورشکستگی آبی قرار گرفته است. 
 

به گزارش دیوان اقتصاد، در دهه‌های اخیر، ترکیب پیچیده‌ای از تغییرات اقلیمی، سوءمدیریت منابع آب، توسعه ناپایدار، و سیاست‌گذاری‌های ناکارآمد، کشور را به نقطه‌ای رسانده که در برخی مناطق، شهروندان با دبه و ظرف‌های پلاستیکی برای تامین آب شرب در صف می‌ایستند.

این گزارش به بررسی ریشه‌های بحران آب در ایران، پیامدهای آن بر زندگی مردم، امنیت ملی و کشاورزی، و در نهایت ارائه راهکارهای قابل اجرا برای عبور از این بحران می‌پردازد.

واقعیت‌های اقلیمی: کاهش بارش و افزایش دما

ایران جزو مناطق خشک و نیمه‌خشک جهان است. میانگین بارش سالانه کشور حدود ۲۵۰ میلی‌متر است که کمتر از یک‌سوم میانگین جهانی (۸۳۰ میلی‌متر) به شمار می‌رود. اما آنچه بحران را تشدید کرده، روند کاهشی بارش و افزایش میانگین دمای سالانه در دو دهه اخیر است.

طبق گزارش‌های سازمان هواشناسی کشور، ایران در سال‌های ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۲ با کاهش میانگین بارندگی به میزان بیش از ۴۰ درصد در مقایسه با دوره بلندمدت مواجه بوده است. همزمان، افزایش دما باعث تبخیر بیشتر منابع سطحی و کاهش جریان‌های ورودی به سدها شده است. این تغییرات اقلیمی، گرچه سهمی جدی در بحران آب دارند، اما عامل اصلی نیستند.

مدیریت نادرست؛ بحران ساخت انسان است

برخلاف تصور عمومی، بخش عمده بحران آب در ایران ناشی از مدیریت نادرست منابع و نه صرفاً اقلیم خشک است. شواهد فراوانی از تصمیم‌گیری‌های مخرب در دهه‌های اخیر وجود دارد که پایه‌های نظام هیدرولوژیکی کشور را متزلزل کرده‌اند:

*حفاری بی‌رویه چاه‌های غیرمجاز: بنا بر آمار وزارت نیرو، بیش از ۷۰۰ هزار حلقه چاه در کشور وجود دارد که حدود ۳۰۰ هزار مورد آن غیرمجاز است. این چاه‌ها سالانه میلیاردها متر مکعب از منابع آب زیرزمینی را می‌مکند و باعث فرونشست زمین می‌شوند.

*سدسازی افراطی و انتقال بین‌حوضه‌ای آب: بیش از ۱۸۰ سد بزرگ در کشور ساخته شده، بی‌آن‌که ارزیابی دقیق زیست‌محیطی انجام شود. در بسیاری از موارد، سدها منجر به خشکیدن رودخانه‌های پایین‌دست و شور شدن اراضی کشاورزی شده‌اند.

*الگوی نامناسب کشت و مصرف بی‌رویه در کشاورزی: حدود ۹۰ درصد منابع آبی کشور در بخش کشاورزی مصرف می‌شود، آن هم با راندمانی کمتر از ۴۰ درصد. کاشت محصولات پرمصرفی چون برنج، هندوانه و چغندر در استان‌های خشک، فاجعه مدیریتی است.

*نبود حکمرانی یکپارچه آب: تداخل وظایف میان سازمان‌ها، فقدان داده‌های دقیق، و تصمیم‌گیری‌های جزیره‌ای باعث شده هیچ سیاست‌گذاری جامع و مؤثری در زمینه آب عملیاتی نشود.

بحران انسانی و امنیتی در حال شکل‌گیری است

خشکسالی و بی‌آبی، امروز فقط یک معضل زیست‌محیطی یا کشاورزی نیست، بلکه تهدیدی برای امنیت ملی به‌شمار می‌رود. در استان‌هایی نظیر سیستان‌و‌بلوچستان، کرمان، خراسان جنوبی و حتی بخش‌هایی از تهران و البرز، کمبود آب شرب منجر به مهاجرت، نارضایتی اجتماعی و اعتراضات محلی شده است.

خشک‌شدن تالاب‌ها (همچون هامون، گاوخونی، جازموریان) پیامدهای زیست‌محیطی خطرناکی داشته؛ از افزایش ریزگردها تا نابودی تنوع زیستی. به‌طور خاص، پدیده فرونشست زمین اکنون تهدیدی فوری برای تهران و دشت‌های پرجمعیت است، چرا که افت سطح آب‌های زیرزمینی منجر به تخریب زیرساخت‌ها و آسیب‌پذیری در برابر زلزله شده است.

چرا مردم باید نگران باشند؟

در شرایط کنونی، دسترسی به آب سالم در برخی شهرها به یک کالای نایاب تبدیل شده است. مردم در زاهدان، یزد، بیرجند، خرمشهر و حتی مناطق حاشیه‌ای تهران، با دبه و بشکه در صف آب می‌ایستند. این تصویر متعلق به قرن ۲۱ و یکی از کشورهای نفت‌خیز جهان است.

مردمی که از کمبود آب رنج می‌برند، دیگر صرفاً منتظر "باران" نیستند. آن‌ها از بی‌عدالتی در توزیع منابع، تبعیض در تخصیص آب و نبود چشم‌انداز روشن خشمگین‌اند. این خشم، اگر شنیده نشود، می‌تواند به بحران‌های اجتماعی بزرگ‌تری بدل شود.

راهکارها: نجات آب، نجات آینده

برای عبور از بحران آب، نیاز به اصلاحات عمیق و سیاست‌های جسورانه است. راهکارهای زیر، اگرچه ساده به نظر می‌رسند، اما اجرای آن‌ها نیازمند اراده سیاسی و مشارکت عمومی است:

1. توقف و مدیریت چاه‌های غیرمجاز
انسداد چاه‌های غیرمجاز باید با اولویت بالا در دستور کار قرار گیرد. همزمان، نظارت هوشمند بر برداشت منابع آب زیرزمینی با استفاده از فناوری‌های نوین (اینترنت اشیاء، سنجش‌ازدور) ضروری است.

2. اصلاح الگوی کشت و کاهش سهم آب در کشاورزی
باید محصولات با مصرف آب بالا به مناطق با بارندگی کافی منتقل شده یا کلاً حذف شوند.

 

ترویج کشت‌های مقاوم به خشکی، سیستم‌های آبیاری نوین و کشت گلخانه‌ای از الزامات این بخش است.

3. بازچرخانی و تصفیه آب در صنعت و شهر
استفاده مجدد از فاضلاب تصفیه‌شده در صنایع، آبیاری فضای سبز و مصارف شهری می‌تواند فشار زیادی از منابع آب شرب بردارد.

4. افزایش قیمت واقعی آب با در نظر گرفتن حمایت از اقشار آسیب‌پذیر
قیمت پایین آب منجر به مصرف بی‌رویه شده است. با اجرای تعرفه‌های پلکانی و عادلانه، می‌توان رفتار مصرفی را اصلاح کرد.

5. آموزش، فرهنگ‌سازی و شفافیت در سیاست‌گذاری
مردم باید بدانند بحران آب چقدر جدی است. اگر جامعه درک درستی از شرایط داشته باشد، مشارکت و همکاری بیشتری نشان خواهد داد. رسانه‌ها، آموزش‌و‌پرورش و نهادهای محلی نقش مهمی در این فرآیند دارند.

6. تشکیل نهاد فرابخشی برای حکمرانی آب
مدیریت آب نباید در انحصار یک وزارتخانه باقی بماند. نهاد مستقلی با مشارکت سازمان‌های مختلف، دانشگاه‌ها و نمایندگان محلی باید مسئول برنامه‌ریزی، تخصیص و نظارت منابع آب باشد.

در پایان گفتنی است، ایران با یکی از شدیدترین بحران‌های آبی جهان مواجه است؛ بحرانی که ترکیب مرگبار اقلیم و سوءمدیریت آن را به فاجعه‌ای قریب‌الوقوع تبدیل کرده. ادامه روند فعلی نه‌تنها توسعه اقتصادی کشور را فلج خواهد کرد، بلکه مهاجرت‌های گسترده، نارضایتی عمومی و تخریب زیرساخت‌ها را در پی دارد.

وقت آن رسیده که مسئولان، فعالان مدنی، رسانه‌ها و خود مردم، بحران آب را نه به‌عنوان یک دغدغه فصلی، بلکه به‌مثابه تهدیدی ملی ببینند. دبه‌ به‌دست گرفتن مردم برای آب در قرن ۲۱، نشانه‌ای نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت. این نشانه، زنگ خطر فروپاشی نظام طبیعی کشور است.

 




ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.

کانال تلگرام دیوان اقتصاد صفحه اینستاگرام دیوان اقتصاد
.
.
.
.