تجربهای که یک ملت را بیش از هر بحران آشکار میسازد، نه جنگ مستقیم است و نه آرامش کامل؛ بلکه زیستن در وضعیتی میانابین است که میتوان آن را «برزخ بلاتکلیفی» نامید. در چنین شرایطی، جامعه هر روز بین امید و تردید، انتظار و حرکت محتاطانه، نوسان میکند.
اختصاصی/ بلاتکلیفی اجتماعی؛ فرسایشی خاموشتر از جنگ
اختصاصی/ بلاتکلیفی اجتماعی؛ فرسایشی خاموشتر از جنگ

به گزارش دیوان اقتصاد، جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل نمونهای روشن از این وضعیت بود. در آن روزها، جامعه با نگرانی از تشدید درگیری و امید به پایان سریع بحران، هر لحظه در توازن میان اضطراب و انتظار قرار داشت. پایان جنگ با یک آتشبس نانوشته همراه شد؛ آتشبسی که هرچند از شعلهور شدن جنگ تمامعیار جلوگیری کرد، اما صلحی پایدار و تضمینشده نیاورد. همین تعلیق میان جنگ و صلح، فرصتها و چالشهایی را برای جامعه ایجاد کرده است.
این وضعیت میتواند باعث رخوت شود، اما اگر نهادها و مردم بتوانند مسیر روشنی برای حرکت جمعی ترسیم کنند، میتواند تبدیل به فرصتی برای بازسازی اعتماد و تقویت سرمایه اجتماعی شود. اعتماد عمومی، ستون هر جامعه است و حتی در شرایط مبهم، با شفافیت و پاسخگویی میتوان آن را تقویت کرد.
اقتصاد نیز از این منظر فرصتهایی پیش رو دارد. در محیطی که عدم اطمینان کاهش یابد و تصویر روشنی از آینده ارائه شود، سرمایهگذاران میتوانند تصمیمهای آگاهانه بگیرند، نیروی کار انگیزه بیشتری برای بهرهوری پیدا میکند و دولت توان مدیریت بحرانها را با ثبات بیشتری به دست میآورد. بنابراین، «نه جنگ نه صلح» بودن لزوماً تهدید نیست؛ این وضعیت میتواند نقطهای برای تمرکز روی راهحلها، نوآوری و بازسازی باشد.
راه برونرفت از این چرخه، نه در شعار و وعدههای کلی، بلکه در شفافیت، پاسخگویی و چشمانداز روشن برای آینده نهفته است. جامعهای که تصویر روشنی از مسیر پیش رو داشته باشد، حتی در شرایط دشوار، توان حرکت رو به جلو و بازسازی خود را پیدا میکند.
به این ترتیب، بزرگترین تهدید برای یک ملت همیشه در مرزها نیست؛ گاهی چالش واقعی در فرصتهای نهفتهای است که میتواند به اعتماد و امید تازهای بدل شود.
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
کانال تلگرام دیوان اقتصاد صفحه اینستاگرام دیوان اقتصاد