بانک مرکزی در گزارشی که مرداد ماه امسال منتشر شد وضعیت بودجه خانوار شهری در سال 94 را ترسیم کرده و طبق داده های آن ، سال 94 را می توان نخستین سالی نامید که دخل و خرج خانوارها به نقطه تعادل رسیده است .
ناهمخوانی گزارش بودجه خانوار بانک مرکزی با واقعیت های موجود زندگی مردم
ناهمخوانی گزارش بودجه خانوار بانک مرکزی با واقعیت های موجود زندگی مردم
به گزارش دیوان اقتصاد ، طبق این گزارش هزینه ناخالص سالانه یک خانوار به شکل اسمی در سال 94 معادل 35 میلیون و 265 هزار تومان بوده که این رقم در سال 93 معادل با 32 میلیون و 875 هزار تومان گزارش شده است. بنابراین در سال 94 طی یک ماه هزینه ناخالص هر خانوار ایرانی معادل 2 میلیون و 938 هزار تومان بوده که در سال 93 هر خانوار ایرانی 2 میلیون و 739 هزار تومان هزینه کرده است .
در بخش مقابل، درآمد متوسط سالانه هر ایرانی در سال 94 معادل با 35 میلیون و 258 هزار تومان و در هر ماه معادل 2 میلیون و 938 هزار تومان بوده است. این رقم در سال 93 معادل با 31 میلیون و 393 هزار تومان بوده و در هر ماه هزینه هر خانوار معادل 2میلیون و 616 هزار تومان بوده است.
آمارهاي موجود بانك مركزي نشان ميدهد دستكم از سال 83 تاكنون همواره درآمدها كمتر از هزينهها بوده است اما آمارهاي سال 94 بیانگر آن است که براي اولين بار درآمدهاي ناخالص خانوارها از هزينهها پيشي گرفته است، به عنوان مثال درآمد ناخالص خانوارها در سالهاي 93 و 92 به ترتيب 31 ميليون و382 هزار تومان و 27 ميليون و 686 هزار تومان بوده كه در همان سالها هزينههاي انجام شده به ترتيب 32 ميليون و875 هزار تومان و 28 ميليون و446 هزار تومان است. همين روند را نيز ميتوان در سالهايي كه كشور با درآمدهاي بالاي نفتي مواجه بوده و افزايش سرانه درآمدي كشور بالا بوده مشاهده كرد، مثلاً در سال 90 كه درآمد نفتي به 119 میلیارد دلار رسید، درآمد خانوارها 13 ميليون و 681 هزار تومان بود و در مقابل هزينهها 17 ميليون و 392 هزار تومان در سال بوده است.
طبق گزارش بانک مرکزی ، مسکن در سال 94 با سهم 35 درصدی در سبد خانوار، بیشتر درآمد خانوادهها را به خود اختصاص می دهد . همچنین خانوادهها در این سال نسبت به 93، 10.2 درصد کمتر پول برای تفریح و امور فرهنگی خرج کردهاند.
طبق آن هزینه خانوارها در سال گذشته نسبت به سال 93، 7.3 درصد افزایش یافته است. میانگین کل هزینه ناخالص سالانه یک خانوار، حدود 35 میلیون و 265 هزار تومان بوده است. میزان متوسط درآمد نیز با افزایش 12.3 درصدی نسبت به سال گذشته، 35 میلیون و 259 هزار تومان بوده است.
این آمار کسری درآمد 7 هزار تومانی را نسبت به هزینهها نشان میدهد و البته بیانگر این است که وضعیت معیشتی خانوادهها در سال 94 نسبت به 93 بهتر شده است. کل هزینه خانوارهای شهری در سال 93، 32 میلیون و 875 هزار تومان بوده است، در حالی که آنها، 31 میلیون و 393 هزار تومان درآمد داشتهاند.به این ترتیب در سال گذشته، با 3 میلیون و 866 هزار تومان افزایش درآمد، شکاف بین دخل و خرج خانوادهها کمتر شده است.
بر اساس این گزارش،بررسی هزینه سالانه خانوار شهری به تفکیک گروههای مختلف هزینه نشان میدهد، مسکن بیشترین میزان هزینه خانوادهها را به خود اختصاص میدهد. 35 درصد از کل بودجه خانوار، صرف مسکن، آب، برق، گاز و سایر سوختها میشود که هزینه آن نسبت به سال گذشته، 12.4 درصد نیز افزایش یافته است. به طور متوسط خانوادههای ایرانی سال گذشته 12 میلیون و 349 هزار تومان برای مسکن هزینه کردهاند.
برخی کارشناسان معتقدند، دلیل بسیار مهم برای حرکت کسری بودجه خانوار، افزایش هزینه مسکن و اقلام انرژی اعم از برق، آب، گاز و... است. در این بین یکی از بیشترین شتابهای افزایشی هم مربوط به مسکن است.
طبق این آمارها، با وجود تورم 11.9 درصدی سال گذشته، درآمدهای اسمی خانوارها در این سال حدود 12.3 درصد رشد یافته و مخارج اسمی خانوارها هم به میزان 7.3 درصد افزایش یافته است. این ارقام از بهبود تراز بودجه خانوارها خبر میدهد و نشان میدهد درآمدهای «واقعی» خانوارها در سال گذشته افزایش یافته و مخارج «واقعی» آنها کاهش یافته است. معمایی که ممکن است پاسخ آن، شرایط نرخ سود بانکی در سال گذشته باشد که مشوق پسانداز درآمدها به جای مصرف آنها بوده است.
از سوی دیگر، کاهش مخارج واقعی خانوارها را میتوان به شکل کاهش مخارج خصوصی در تولید ناخالص داخلی تفسیر کرد که برداشت رکودی از اقتصاد 94 را تایید میکند. این آمارها در حوزه شاخصهای اجتماعی، نشان میدهد دو تحول عمده خانوادههای کشور در سال گذشته هم به مسیر خود ادامه داده است: از طرفی، شاخص بعد خانوار که متوسط تعداد اعضای هر خانواده را نشان میدهد در سال گذشته هم کاهش یافته و باز هم به سطح 3 نفر نزدیک شده است.
از طرف دیگر، با نزدیک شدن موج جمعیت متولدان دهه 60 به میانسالی، جمعیت کشور به سمت پیری در حال حرکت است و بهعنوان مثال، برای نخستین بار افراد بالای 50 سال حدود یکچهارم از جمعیت خانوارهای کشور را تشکیل دادهاند.
بررسی درآمد سالانه خانوار به تفکیک گروههای مختلف درآمدی نشان میدهد 14 درصد از درآمد پولی خانوادههای ایرانی توسط بخش خصوصی و 10 درصد توسط دولت تامین میشود. سهم دولت در سال 94 نسبت به 93، 14.2 درصد و سهم بخش خصوصی نیز 12.8 درصد افزایش داشته است.
همچنین خانوادههای ایرانی از فروش کالاهای دست دوم، حدود 950 هزار تومان درآمد کسب کردهاند که البته نسبت به سال گذشته، 10.9 درصد کمتر شده است .پس از دخانیات که 0.3 درصد از میانگین هزینههای سالانه برابر با یک میلیون و 118 هزار تومان را به خود اختصاص داده، تحصیل، و تفریح و امور فرهنگی پایینترین سهم را در سبد هزینه خانوار داشته است.
در سال 94، خانوادههای ایرانی به طور میانگین سالانه 652 هزار تومان برای تحصیل خرج کردهاند که نسبت به سال پیش از آن، 8.7 درصد نیز افزایش داشته است.
اما نکته جالب، مربوط به تفریح و امورفرهنگی است. خانوادههای ایرانی تنها 2 درصد از هزینه سالانه خود را به تفریح اختصاص میدهند، یعنی 694 هزار تومان از کل درآمدهایشان را. این میزان هزینه نسبت به سال گذشته 10.2 درصد نیز کمتر شده است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت خانوادههای ایرانی، کمتر از قبل تفریح میکنند. در سال 93، خانوارهای ایرانی 772هزار تومان به طور متوسط برای تفریح هزینه کرده بودند.
از طرفی دو استثنا در مورد بودجه خانوار در سال 94 وجود دارد كه سهم اينترنت و تلفن همراه است. آمار 95.3 درصدي استفاده از تلفن همراه، شيوع استفاده تلفن همراه در جامعه شهري را نشان ميدهد. در همين حال، آمار استفاده از اينترنت هم رو به افزايش است. وقتي تعلق هريك از اين اقلام را در هر دهك بررسي كنيم، متوجه ميشويم در دهكهاي اول، دوم و سوم هزينههاي مسكن، خوراك و پوشاك درصد بالايي از هزينهها را به خود اختصاص داده است اما نكته جالبي كه وجود دارد، درصد هزينه ارتباطات است كه به نظر ميرسد هم در دهكهاي اول و هم در دهكهاي آخر نسبت وجود ارتباطات يعني هزينهيي كه بابت ارتباطات پرداخت ميشود در نسبت بالايي است.
اگر دهكهاي بالا، 2درصد از درآمد را صرف ارتباطات ميكنند، تقريبا همين نسبت در دهكهاي پايين هم وجود دارد؛ يعني به نظر ميرسد به دليل شرايط ويژه فعلي، اهميت ارتباطات آنقدر زياد است كه از بسياري هزينهها كاسته ميشود و براي ارتباطات هزينه ميشود. هزينههاي ارتباطات جزو هزينههاي اوليه خانوارهاي شهري قرار گرفته است كه عملا ميتواند پيامدهاي اجتماعي و فرهنگي مختلفي داشته باشد. اين امر ميتواند فرصتي باشد براي آموزشهايي كه ميتوان به خانوارها داد و ميتوان از اين ارتباطات به خوبي استفاده كرد.
علی دینی ترکمانی استادیار موسسه مطالعات و پژوهش های بازرگانی و کارشناس مسائل اقتصادی معتقداست : با توجه به اینکه اقتصاد کشور طی سال های 91 و 92 در رکود به سر برده و در سال های 93 و 94 نیز رشد قابل توجهی نداشته نمی توان پذیرفت که درآمد واقعی مصرف کنندگان آنقدر افزایش پیدا کرده که فاصله میان درآمد و هزینه را پر کرده باشد.
وی در گفت وگویی عنوان کرد : احتمال اینکه هزینه خانوارها کاهش پیدا کرده و متناسب با سطح درآمدها شده باشد بیشتر است که این موضوع خود را در آمار و ارقام هم نشان می دهد؛ به طور یکه طی سال های 90 به بعد قدرت خرید واقعی خانوارها کاهش یافته که به دلیل افت درآمد سرانه به قیمت واقعی بوده که خود را در کاهش هزینه های مصرفی خانوارها نشان می دهد.»
وی افزود: اگر آمارهای مربوط به حساب های ملی را بررسی کنیم نشان می دهد که هزینه های مصرفی خانوارها طی سال های 90 تا 94 به قیمت واقعی کاهش پیدا کرده است و حتی هزینه های سرمایه گذاری بنگاه ها و مخارج دولتی نیز به قیمت واقعی کاهش پیدا کرده است.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: نکته مهم این است که معمولا مطالعات بودجه خانوار به قیمت های واقعی انجام نمی شود؛ بلکه آمارهای ارائه شده به قیمت های جاری است و لذا این آمار ارائه شده حتما باید به قیمت ثابت تبدیل و سپس تجزیه و تحلیل شود.
دینی در باره اینکه فاصله هزینه و درآمد خانوار ظرف یک سال از یک میلیون و 382 هزار تومان به 7 هزار تومان کاهش یابد؟، گفت: با توجه به شرایط اقتصادی کشور در چند سال اخیر که در رکود بوده این آمار چندان منطقی به نظر نمی رسد و احتمال دارد ناشی از اشتباهات آماری مربوط به نمونه گیری یا مطالعات میدانی مربوط به آمارگیری باشد.
وی ادامه داد: وقتی اقتصاد در رکود است یا رشد اقتصادی در حد صفر است و دو سال قبلش هم رشد ناخالص داخلی حدود 9 درصد منفی بوده و درآمد سرانه به قیمت واقعی حدود 19 درصد رشد منفی داشته است، خیلی بعید است که شکاف هزینه و درآمد خانوارها به این صورت پُر شود.
وی افزود: از سوی دیگر حتی اگر نمونه های آماری که بر مبنای اطلاعاتی که خانوارها ازائه می کنند بدست آمده و درست باشد، قابل تعمیم به کل کشور نیست.
دینی اظهار کرد: نکته مهم دیگر اینکه صرف کاهش شکاف میان هزینه و درآمد مهم نیست و باید دید پُر شدن این شکاف در چه جهتی اتفاق افتاده است. به طور مثال اگر هزینه های یک خانوار در سال 93 حدود 20 میلیون تومان و درآمد آن 18 میلیون و 500 هزار تومان بوده، شکاف هزینه و درآمد آن یک میلیون 500 هزار تومان می شود. حالا ممکن است در سال 94 هزینه های همان خانوار 19 میلیون تومان و درآمد آن 18 میلیون 700 هزار تومان شده باشد. لذا اگرچه شکاف هزینه و درآمد کمتر شده اما ناشی از افزایش درآمد نبوده بلکه ناشی از کاهش سطح هزینه های خانوار بوده که به معنای کاهش سطح رفاه خانوارها است.
دینی در باره اینکه آیا سطح درآمد خانوارها در یک سال گذشته نسبت به سطح تورم افزایش نیافته است؟، گفت: به هیچ وجه افزایش نیافته است. اگر آمارهای مربوط به حساب ملی را مبنا قرار دهیم وقتی خود بانک مرکزی اعلام می کند رشد ناخالص ملی در سال 94 کمتر از یک درصد بوده طبعا درآمد سرانه نمی تواند رشدی بیشتر از سه یا چهار درصد داشته باشد.
وی ادامه داد: لذا اگر به قیمت های واقعی حساب کنیم به نظر می رسد رشد درآمد سرانه واقعی در سال 94 باید منفی بوده باشد.
بنابر آنچه عنوان شد درحالی که برخی کارشناسان داده های آماری بانک مرکزی در باره بودجه خانوار را نشان دهنده بهبود وضعیت اقتصادی مردم می دانند ، تعدادی دیگر کاهش هزینه ها متناسب با درآمدها را مورد استناد قرار داده و می گویند در واقع نه تنها وضع مردم در سال گذشته بهبود نیافته بلکه حتی ما شاهد رشد منفی درآمد بودیم ، استدلالی که محاسبات بانک مرکزی را با پرسش های بسیار مواجه می کند.
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
کانال تلگرام دیوان اقتصاد صفحه اینستاگرام دیوان اقتصاد