در اقتصاد ایران و در زمان های مختلف سیاستگذار ابزارهای مختلفی را معرفی و در جهت تنظیم مشکلات اقتصادی و یا ایجاد رشد اقتصادی بهره گرفته است. ابزارهایی که در روز اول به عنوان فرشته نجات اقتصاد و عاری از عیب و ایراد مطرح شده است. طی نوشتار زیر به بررسی برخی از آنها و تاثیر عملی آنها بر اقتصاد ایران می پردازم.
ابزارهای یکبار مصرف اقتصاد ایران
ابزارهای یکبار مصرف اقتصاد ایران
بانک: موسسه ای که با واسطه قرار گرفتن بین سپرده گذار و وام گیرنده در صدد گسترش تولید و رشد اقتصادی هست. در سالیان اخیر بانکها نه تنها به وظیفه ذاتی خود عمل نکرده اند بلکه ابزاری در اختیار رانتی ها قرار گرفته اند و اختلاس های زیادی رخ داده است. ضمن اینکه خود بانکها از وجوه در اختیار به سمت سوداگری حرکت کرده و تورمی را بر اقتصاد تحمیل کرده اند.
سیستم مالیاتی: ابزاری برای ایجاد برابری بیشتر در توزیع درآمد و منابع در اختیار جامعه تعریف می شود. در عین حال یکی از سیستم های مهم اقتصادی برای تامین دولت تلقی می شود. در حال حاضر سازمان مالیاتی کشور از عدم چابکی در اجرای وظایف خود، فرار مالیاتی گسترده، استفاده از ابزار سنتی و از رده خارجی چون تشخیص علی الراس، معافیت های گسترده، رانت و فساد رنج می برد. داخل این سیستم نیز ابزارهای مفید قلب می شود. اخیرا از عنوان مالیات بر عایدی سرمایه استفاده شده و بر تورم مالیات بسته می شود، و امثال آن.
اوراق قرضه: در زمانهای مختلف از این ابزار استفاده شده است. مطالعات کاربردی در اقتصاد ایران نشان میدهد بهره گیری از این ابزار عملا تاثیری بر رشد اقتصادی و تولید نداشته است.
شرکت های سرمایه گذاری: شرکتهای سرمایهگذار شرکتهای هستند که تولیدی یا خدماتی بوده و از بستر تولید و درآمد حاصل از عملیات اجرایی خود را با ایدههای مختلف و غیرتخصصی صرف خرید سهام سایر شرکتها کرده و حداقل انتظارشان داشتن سود مناسب است، به اینگونه از شرکتها سرمایهگذار میگوییم. این شرکتها علاوه بر داشتن تولید فقط از منظر جایگاه کسب سود بیشتر، پول و سرمایه خود را در سایر بنگاهها سرمایهگذاری میکنند، متاسفانه در ایران طی دهه 80 با سوء استفاده از نام و اعتبار اینگونه شرکتها نقدینگی زیادی وارد آنها شد و سپس با کلاهبرداری زیادی که اتفاق افتاد، برچیده شدند.
بورس: یکی از ابزارهای موفق در کشورهای توسعه یافته و بعضا در حال توسعه برای تامین مال سرمایه گذاری و رشد اقتصادی هست. در ایران به دلیل عدم شفافیت لازم در این بازار و حاکمیت سایه شرکت های دولتی و خصولتی بر آن توفیق چندانی نداشته است. در توالی های زمانی مختلف تبدیل به سرریز نقدینگی از بازارهای موازی شده است. لیکن در سال 98 با تبلیغات زیادی نقدینگی زیادی را بخود جذب کرد، ولی چون بدون پشتوانه بود شاخص بورس سقوط شدیدی کرد. اکنون اقبال و اعتماد عمومی به بورس کم هست.
موسسات مالی اعتباری: ابزاری برای تامین مالی سرمایه گذاری و رشد تولید هست. مشابه همان اتفاقی که برای شرکت های سرمایه گذاری افتاد. منتها دولت مجبور شد پول مردم را برگرداند و این خود رشد نقدینگی و تورم را به شدت افزایش داد.
سرمایه گذاری خارجی: به دلیل ریسک بالای اقتصاد ایران و سیاست زدگی اقتصاد ایران هیچوقت ابزاری موفق تلقی نشده است و رقم آن بسیار ناچیز است.
مناطق آزاد: بعنوان تشویقی برای صادرات محصولات داخلی تجربه ای موفق را در کشورهای دیگر داشته است. هماکنون کشور سنگاپور توسعه یافته در کل خودش یک منطقه آزاد هست. در ایران توفیق مناطق آزاد در افزایش واردات بوده و سیاستگذار هیچگاه بطور جدی به این موضوع بهای لازم برای رشد در مسیر صحیح نداده است.
عملیات بازار باز: به عنوان ابزاری مطرح است و بیم آن می رود که به بلای ابزارهای قبلی دچار شود. منتقدان میگویند احتمالا تبدیل پوششی برای کسری بودجه دولت شده و تورمی را بر اقتصاد عارض می کند.
بازار توافقی ارز: جایگزین نرخ ارز نیمایی که همچنان فاصله خود را با نرخ آزاد ارز حفظ کرده است. باید دید این ابزار به سرنوشت بقیه دچار می شود یا خیر؟
چکار باید کرد؟ پاسخ این سوال نیاز به تحلیلی مفصل و جدا دارد. در این مجمل برخی از نکات مهم عبارتند از: نبود درکی صحیح از این ابزارها، نداشتن آموزش صحیح و کامل در بکارگیری، نداشتن نیروی مجرب و لازم برای اجرا، عدم آمادگی لازم جامعه در پذیرش و برخورد و استفاده صحیح از برخی ابزارها، نبود زیرساخت نرم افزاری و سخت افزاری مناسب و لازم برای پیاده کردن این ابزارها، نبود برنامه بلندمدت مناسب اقتصادی که بتوان ابزارهای مناسب را به موقع و به جای خود استفاده کرد، جزیره ای و سلیقه ای عمل کردن دولتهای مختلف و ...
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
کانال تلگرام دیوان اقتصاد صفحه اینستاگرام دیوان اقتصاد