ورشکستگی غیر ممکن بانک‌های بزرگ

ورشکستگی غیر ممکن بانک‌های بزرگ

تفاوت قائل شدن در مسئله نظارت و قانونگذاری بانکی برای بانک‌های بزرگ، نشان‌ دهنده آن است که اندازه بانک و پیچیدگی‌های ساختار سازمانی نقش اساسی در بروز بحران‌های بانکی دارد.

به گزارش دیوان اقتصاد به نقل از  ایبِنا، یکی از اساسی‌ترین کمبودهای سیستم مالی در شرایط بحران، قدرت ضعیف نظم بازار ذکر می‌شود، زیرا که تحت این شرایط توانایی کنترل رفتار ریسکی بانک‌ها وجود ندارد. ورشکستگی غیر ممکن بانک‌های بزرگ در بانکداری به موضوع ریسک‌های غیرمنتظره پیش‌روی بانک‌ها و اثرات غیرمستقیم اقتصاد بر شبکه بانکی برمی‌گردد.

بانک‌ها با ارتباطات میان خود و همچنین با سایر بخش‌های مالی می‌توانند اثرات مستقیم و غیرمستقیمی را در بازارهای مالی ایجاد نموده که در صورت ورشکستگی هر یک از آن بانک‌ها، در کل بازار و اقتصاد اثرات نامناسبی مشاهده می‌شود. در عین حال بزرگی و کوچکی بانک‌ها هم می‌تواند بر شدت این اثرات تاثیر داشته باشد به صورتی که بانک‌های بزرگ و کوچک رفتارهای متفاوتی در مقابله با ریسک‌های پیش‌روی خود دارند.

پس از بحران مالی اخیر بیشتر توجه‌ها به مسئله خیلی بزرگ بودن برای ورشکستگی در بانک‌ها بوده است و نقش این موضوع در ایجاد این بحران بسیار زیاد ارزیابی شده است. تفاوت قائل شدن در مساله نظارت و قانونگذاری بانکی برای بانک‌های بزرگ نیز که پس از بحران توسط بانک تسویه بین‌المللی تاکید شده، نشان‌دهنده این موضوع است که اندازه بانک و پیچیدگی‌های ساختار سازمانی نقش اساسی در بروز بحران‌های بانکی دارد. البته بروز ورشکستگی یا احتمال رخداد آن در بانک‌های بزرگ می‌تواند به مثابه یک شوک در بازارهای مالی محسوب شده و رقابت در میان بانک‌ها را برای عدم پیروی از ساختارهای مناسب مدیریت ریسک و حاکمیت شرکتی افزایش دهد.

البته این اعتقاد نیز وجود دارد که بانک‌ها برای بهره‌وری بیشتر تمایل به بزرگ شدن دارند که در نتیجه‌ی آن ورشکستگی غیرممکن برای بانک‌ها اتفاق می‌افتد. به هر صورت ریسک سیستماتیکی که بانک‌های بزرگ به وجود می‌آورند خیلی بیشتر از بهره‌وریی است که دارند. در عین حال ایجاد محدودیت در اندازه بانک‌ها راه‌حل موثری نیست و ممکن است این محدودیت‌ها انگیزه‌ای را برای بنگاه‌ها به وجود آورند که به دور از نظارت مالی اقدام به ریسک کنند که در نهایت منجر به ریسک‌ سیستماتیک می‌شود.

از طرف دیگر، حمایت‌های سیاسی و دولتی از بانک‌های بزرگ، هزینه‌های مالی سنگینی را به جامعه در صورت بروز ورشکستگی این بانک‌ها فراهم می‌کند. از اینرو، تمهیداتی برای کاهش ورشکستگی بانک‌های بزرگ چه در عرصه داخلی و چه بین‌المللی باید فراهم شود. در عرصه بین‌المللی با در نظر گرفتن بانک‌های با اهمیت سیستمی از طرف بانک تسویه بین‌المللی راهکارهایی به شبکه بانکی ارائه شده تا رفتارهای مختلفی از نظر نظارت و قانونگذاری بر بانک‌های بزرگ صورت پذیرد.

رهنمودهای ارزیابی بانک‌های با اهمیت سیستمی در کشورها در سال ۲۰۱۲ توسط کمیته نظارتی بال ارائه شده که این رهنمودها بسته به شرایط اقتصادی کشورها انعطاف‌پذیر است. بنابراین بانک‌های بااهمیت سیستمی از در کشورها شناسایی و مورد نظارت و کنترل قرار می‌گیرند. شناسایی این بانک‌ها نیز به علت داشتن اثرات شدیدتر بر اقتصاد داخلی و خارجی است. البته باید در نظر داشت، علاوه بر شوک وسیعی که می‌تواند توسط بانک‌های بزرگ در سیستم مالی داخلی و خارجی ایجاد شود، مسائلی همچون هزینه‌های عدم تقارن اطلاعاتی در ارتباط با حمایت‌ها و ضمانت‌های دولتی، کاهش مقررات بازار و ایجاد رقابت مخرب در بازار نیز ایجاد خواهد شد.

در کشورهای کوچک، مسئله بزرگ بودن برای ورشکستگی می‌تواند به مسئله بزرگ بودن برای محافظت بیشتر توسط دولت‌ها تبدیل شود. در این صورت بانک‌های بزرگ در کشورهای کوچک به علت اهمیت و اثرات وسیعی که بر بازارهای مالی و اقتصاد آنها این مسئله می‌تواند ایجاد کند بیشتر مورد محافظت قرار می‌گیرد و این تفکر وجود دارد که بانک‌های بزرگ بر امنیت اقتصادی این کشورها تاثیر بیشتری دارد. از اینرو دولت‌ها برای جلوگیری از هرج و مرج مالی از بانک‌های بزرگ حمایت می‌کنند. همچنین، احتمال بروز مخاطره اخلاقی برای بانک‌های بزرگ که از حمایت دولت برخوردار می‌شوند، نیز وجود داشته و مدیران بانکی بر این تصور هستند که با بزرگ شدن بانک آنها، در صورت بروز هر نوع مشکل و بحران از طرف دولت کمک و حمایت شوند.

همچنین باید مدنظر داشت که ارزش بازاری دارایی‌های بانکی در کشورهای کوچک نسبت به کسری‌های دولتی در بودجه و بدهی‌های دولتی حساس بوده و بازار کشش بیشتری نسبت به حمایت از بانک‌های بزرگ در این کشورها  دارد.

تاثیر تامین مالی دولت بر بدهی‌های بانکی در بازارهای بورس و ارزش سهام نیز می‌تواند دلیل دیگری بر حمایت و محافظت بانک‌های بزرگ باشد که می‌تواند ناشی از کسب سود و منفعت بیشتر بانک‌های بزرگ نسبت به بانک‌های کوچک در ریسک‌پذیری فعالیت‌های مالی و بانکی باشد. البته بانک‌ها در بازارهای مالی به طور معمول بیشتر تمایل به کاهش اهرم‌های مالی برای کاهش ریسک دارند حال آن‌که بانک‌های بزرگ انگیزه‌های بیشتری برای کاهش اندازه برای کاهش ریسک دارند و این کاهش اندازه می‌تواند برای آن‌ها افزایش ارزش‌گذاری دارایی‌های بانک را ایجاد کند.

احتمال ورشکستگی پایین در بانک‌های بزرگ به دلیل حمایت‌های پنهان و آشکار موجود در سیستم بانکی از بانک‌های بزرگ بوجود می‌آید که این احتمال بانک‌ها را به این سمت و سو سوق می‌دهد که با داشتن ساختارهای نامناسب مدیریتی در کلیه زمینه‌های کسب و کار بانکی به فعالیت خود ادامه داده و رقابت در ساختارشکنی چه در زمینه قوانین و مقررات و چه در سایر موارد را در  شبکه بانکی افزایش می‌دهد. به طور کلی باید در بانک‌های بزرگ انگیزه‌های قوی برای کاهش ریسک ایجاد نمود که منجر به کاهش احتمال ورشکستگی بانک‌های بزرگ شود.



مهشید شاهچرا، استادیار پژوهشکده پولی و بانکی



 




ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.

کانال تلگرام دیوان اقتصاد صفحه اینستاگرام دیوان اقتصاد
.
.
.
.