اختصاصی/ از ادعای حمایت تا واقعیت تلخ زندگی کارگران

اختصاصی/ از ادعای حمایت تا واقعیت تلخ زندگی کارگران

در روزگاری که هزینه‌های زندگی هر روز سنگین‌تر می‌شود و فشار معیشتی بر دوش اقشار ضعیف و متوسط جامعه بیشتر احساس می‌شود، باید از خود پرسید: آیا سیاست‌گذاران اقتصادی واقعاً درک درستی از وضعیت مردم دارند؟ آیا معیارهایی که برای تعیین سطح درآمد و حمایت مالی تعیین می‌کنند، منطبق بر واقعیت زندگی روزمره است؟

به گزارش دیوان اقتصاد، واقعیت تلخ این است که فاصله‌ای عمیق بین اعداد و ارقامی که در پشت درهای بسته گفته می‌شود و وضعیت واقعی مردم وجود دارد. وقتی برای یک خانواده پنج‌نفره درآمدی حدود ۶۰ میلیون تومان به عنوان سقف درآمد برای دریافت یارانه تعیین می‌شود، این یعنی چه؟ آیا این عدد بازتابی از هزینه‌های واقعی زندگی نیست؟ آیا این معیارها، واقعی و قابل باور است؟

از سوی دیگر، وقتی حداقل دستمزد کارگران حدود ۱۵ میلیون تومان تعیین می‌شود، ولی انتظار دارند که با این مبلغ زندگی خانواده‌ای چند نفره بچرخد، این تناقضی است که فقط می‌تواند نشان از بی‌توجهی به واقعیت‌ها و نادیده گرفتن رنج مردم باشد. این اختلاف فاحش میان حقوق واقعی و درآمدی که برای حمایت تعیین می‌شود، نه فقط باعث ناامیدی مردم می‌شود، بلکه اعتبار تصمیم‌گیرندگان را نیز زیر سؤال می‌برد.

مشکل اصلی اینجاست که گویی برخی تصمیم‌گیران در دنیایی جدا از مردم زندگی می‌کنند؛ دنیایی که در آن اعداد و ارقام معنا و مفهوم واقعی خود را از دست داده‌اند و سیاست‌ها فقط روی کاغذ معنا پیدا می‌کنند. این فاصله موجب می‌شود که هرگونه تلاش برای اصلاح، بدون اثرگذاری واقعی باقی بماند و مردم همچنان در فشار اقتصادی دست و پا بزنند.

به جای وعده‌های توخالی و عددسازی‌های غیرواقعی، وقت آن رسیده که سیاست‌های حمایتی بر پایه واقعیات زندگی مردم تنظیم شود. حقوق و دستمزدها باید متناسب با هزینه‌های واقعی زندگی باشد و معیارهای پرداخت یارانه نیز باید به گونه‌ای باشد که واقعا به بهبود شرایط کمک کند، نه صرفاً برای خالی نبودن عریضه.

 




ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.

کانال تلگرام دیوان اقتصاد صفحه اینستاگرام دیوان اقتصاد
.
.
.
.