اقتصاد ایران این روزها با چالشهای پیچیدهای روبهروست؛ از سوددهی پایین صنایع و شرکتها گرفته تا کسری بودجه، بدهیهای سنگین دولت و مشکلات بانکی. در این میان، بانک مرکزی به عنوان نهاد کلیدی سیاستگذار پولی و بانکی نقش تعیینکنندهای دارد؛ نقشی که متأسفانه گاه منجر به فاصله گرفتن اقتصاد از مسیر تولید و رشد واقعی میشود.
اختصاصی/ تولید در قعر؛ وقتی نرخ بهره آسمانهاست
اختصاصی/ تولید در قعر؛ وقتی نرخ بهره آسمانهاست

به گزارش دیوان اقتصاد، نرخ بهره بانکی در سطحی بسیار بالاست، در حالی که بازده واقعی صنایع و شرکتها پایین است. این شکاف نشان میدهد سیاستهای بانک مرکزی از واقعیت اقتصادی دور شده و به جای حمایت از تولید، سرمایهها را به سمت بانکها و اوراق پرریسک هدایت میکند. بانکها با بدهیهای معوق و زیانهای انباشته، همچنان با وعده سود بالا سپرده جذب میکنند و اوراق با نرخهای نجومی منتشر میکنند؛ نتیجه این رفتار، هدررفت منابع و ترازنامههای متورم است که اقتصاد را در باتلاق بدهی و بازیهای حسابداری گرفتار میکند.
سیاستهای مالیاتی و بانکی نیز در تضاد آشکارند. تصویب مالیات بر عایدی سرمایه قرار است فعالیتهای غیرمولد را محدود کند و درآمد دولت را افزایش دهد، اما در همان حال سود بانکی معاف از مالیات است. پیام ضمنی بانک مرکزی و دولت واضح است: پولتان را در بانک بگذارید، تولید نکنید و منتظر سود باشید؛ در نتیجه تولید متوقف میشود، درآمد مالیاتی دولت افزایش نمییابد و کسری بودجه روزبهروز سنگینتر میشود.
در واقع، بانک مرکزی نقش دوگانه و متناقضی ایفا میکند: از یک طرف سیاستهایی برای کنترل تورم و هدایت منابع دارد و از طرف دیگر، با نرخهای بهره بالا و هدایت پولها به بانکها، اقتصاد واقعی را زمین میزند. این سیاستها هم تولید را نابود میکند، هم بدهیهای دولت را افزایش میدهد، هم بانکها را ضعیف میکند و هم زمینه ابرتورم آینده را فراهم میآورد.
پرسش روشن است: آیا سیاستهای فعلی میتوانند آینده اقتصاد کشور و نسلهای بعد را تضمین کنند؟ آیا زمان آن نرسیده که سیاستهای پولی با واقعیتهای اقتصادی همسو شوند و بانک مرکزی نقش واقعی حامی تولید و رشد پایدار را ایفا کند، تا از بروز مشکلات جدی برای تولیدکنندگان و مردم پیشگیری شود؟ اقتصاد کشور منتظر پاسخ است.
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
کانال تلگرام دیوان اقتصاد صفحه اینستاگرام دیوان اقتصاد